جلب توجه کاربران از طریق رنگ ها در طراحی سایت
رنگها به اعمال و واکنشهاي ما نسبت به هر کاري که انجام ميدهيم نفوذ ميکند. اين در احساس هويت ما، در انتخابهايمان و در رابطهي ما با جهان پيرامون نقش دارد. براي، بازاريابان، طراحان و سازندگان تبليغات، انتخاب رنگبندي ميتواند به راحتي به يک مشکل طولاني و پيچيده تبديل شود. ملاحظات زيادي در بايد انجام شود: انتخاب رنگ، نام تجاري من را چگونه نشان ميدهد؟ آيا انتخاب رنگ نشاندهندهي اکوسيستم برند است؟ آيا اين رنگها قابل «تبديل» هستند؟
در اين مقاله، نگاه دقيقتري به رنگها از ديدگاه علوم اعصاب، تجارت و روانشناسي خواهيم داشت و به طور خاص، در مورد موارد زير صحبت خواهيم کرد:
• نحوهي مشاهده و درک رنگ توسط انسان
• چه رنگها و ترکيبات رنگي توجه ديداري را به خود جلب ميکنند.
• داستان واقعي پشت زبان احساسي رنگها.
• بهترين شيوهها هنگام انتخاب و استفاده از رنگ در برند و طراحي وبسايت
براي مشاوره همين حالا با کارشناسان ما تماس بگيريد: شرکت طراحی سايت بهپردازان، در طول 17 سال فعاليت خود، با به کارگيري تيمهای تخصصی در زمينهی طراحی سایت و اپليکيشن، نمونههاي قدرتمندي در نمونه سايت خارج از کشور ، طراحی سایت فروشگاهی و ... دارد. براي مشاوره همين حالا با کارشناسان ما تماس بگيريد:
ز) را ايجاد ميکنندد.
گوته، ايدهي ارائهي چرخهي رنگي متقارن رايج را مطرح کرد. کتاب «نظريهي رنگها»ي او که در سال 1810 منتشر شد، به شکل تجربي و مفهومي به بررسي تاثيرات رنگ روي انسان پرداخت. چرخهي رنگ رايج، سه رنگ اصلي، سه رنگ ثانويه و شش رنگ درجهي سوم را نشان ميدهد به طوري که رنگهاي «مکمل» هميشه روبهروي يکديگر قرار دارند: قرمز مقابل سبز، بنفش مقابل زرد و آبي مقابل نارنجي و غيره است. رنگهاي مکمل جفتهايي هستند که بيشترين تضاد را ايجاد مي کنند، يا به قول گوته:
«رنگهايي که در چرخهي رنگ در مقابل يکديگر قرار دارند، آنهايي هستند که متقابلا يکديگر را در چشم تداعي ميکنند.»
بيشتر توجه ديداري که به نقاط خاصي از يک منظره معطوف ميکنيم، به توجه Bottum-Up (انگيختاري و نه وظيفه محور) مربوط ميشود. اين توضيح ميدهد که چرا انتخاب رنگ بر نحوهي تعامل کاربر با وب سايت هنگام ورود به سايت تأثير ميگذارد.
به عبارت ديگر توجه ديداري انسان ابتدا به تضادهاي رنگ و نور، سپس به ارزش احساسي و فرهنگي يک رنگ خاص پاسخ ميدهد. درک ما از رنگ در طول هزاران سال تکامل يافته تا به ما کمک کند «ميوههاي خوراکي و برگهاي جوان را از زمينهي طبيعي آنها» تشخيص دهيم. دکتر «پيتر کونيگ»، پرفسور بيوسايکولوژي نوروني و همکاراناش، در تحقيقات خود دربارهي ماهيت تضاد رنگ در جنگلهاي باراني اوگاندا (که به اصطلاح محل تولد تمدن ناميده ميشود) دريافتاند که محور تضاد رنگهاي قرمز و سبز، بيشترين نقش را در جلب توجه آشکار ما در مناظر طبيعي ايفا ميکند؛ در حالي که اثر تضاد رنگ آبي و زرد، بسيار کمتر است. در حالي که اين تحقيق به طور خاص مربوط به مناظر جنگلي است، مطئمنا خوراک جالبي براي تحقيقات بيشتر، دربارهي چگونگي و چرايي برجستگي برخي رنگها نسبت به برخي ديگر است. اشباع رنگي يکي ديگر از عوامل احتمالي جلب توجه است. هرچه يک عنصر در مقايسه با محيط اطرافاش اشباع شدهتر باشد، سريعتر مورد توجه قرار ميگيرد. نکتهي مهمي در اين پاراگراف آخر وجود دارد: اشباع رنگ در رابطه با محيط اطرافاش جلب توجه ميکند.
سبز نماد اعتماد، جواني و انرژي است. اما صبر کنيد، زرد، نارنجي و آبي هم همينطور هستند. تجزيهي رنگها با برخي حالات روحي ممکن است گيج کننده باشد.
در نمادشناسي، استفاده از رنگ به عنوان جايگزين يا علامت براي اطلاعات، اغلب با نظريهي سهگانهي پيرس تجزيه ميشود:
• نمادين بودن
شباهت چيزي مانند يک عکس يا آيکون را ميسنجد. همچنين ميتواند به صورت نمودار يا تصوير ارجاع شود. به عنوان مثال، قرمز و نارنجي به عنوان رنگهاي «گرم» و رنگهاي تيره به عنوان «سنگين» تلقي ميشوند.
• شاخص بودن
اين معيار نحوهي ارتباط يک نشانه را ميسنجد. به عنوان مثال، يک موز سبز به عنوان نرسيده، يک موز زرد به عنوان رسيده براي خوردن و يک موز قهوهاي به عنوان بيش از حد رسيده درک ميشود.
• نمادگرايي
اين عامل بسيار مبهمتر است زيرا فاقد ارتباطات منطقي «نمادين بودن» و «شاخص بودن» است؛ اما همانچيزي است که معمولا بازاريابان هنگام صحبت در مورد زبان رنگ به آن اشاره ميکنند. سبز به معناي رفتن و قرمز به معني توقف است، اما نمادگرايي رنگها وابسته به زمينهاي خاص است.
فقط زماني ميتوانيد ديوارهاي اتاق نشيمن خود را رنگآميزي کنيد که آنها را ساخته، سمبادهکشي و آماده کرده باشيد. و همين اصل در مورد وبسايت شما نيز صادق است: قبل از انتخابهاي زيباييشناسي مانند رنگ، بايد تصميماتي در قالب يک چارچوب اساسي جهاني اتخاذ شود. هيچ فرمول مخفي در انتخاب طرح رنگ وجود ندارد و هيچ رنگ يا ترکيب رنگي وجود ندارد که تضمين کند کاربران ماننند کلاغ به طلا به محصول شما جذب خواهند شد. براي اتخاذ اين تصميم زيباييشناسي حياتي، ابتدا بايد بفهميد که هستيد، اهداف شما چيست و مهمتر از همه، جامعهي هدف شما چه کساني هستند. به اين ترتيب، رنگها بايد جايگزين اطلاعات باشد: به جاي اينکه به کاربر بگوييد «آنجا را نگاه کن» يا دربارهي بخشي از يک صفحهي وب يا اطلاعات يک محصول «اين احساس را داشته باش»، رنگها بايد بر اساس ويژگيهايشان، اين جاي خالي را پر کنند.
BOB (يا دکمهي نارنجي بزرگ) به نمادي از نقش رنگ در بهينهسازي نرخ تبديل تبديل شده است. اما چرا BOB نجات دهندهي نرخ تبديل و ملکهي CTA است؟
در حالي که هيچ دليل واضحي وجود ندارد که چرا يک دعوت به عمل (CTA) نارنجي روشن به خوبي به نرخ تبديل کمک ميکند، ما دلايل احتمالي را ارائه ميدهيم:
«نارنجي ايمني» يا نارنجي روشن (با شماره پنتون 152) براي تمايز اطلاعات مهم از محيط اطراف، به ويژه در مورادي که نياز به تصميمگيري سريع و توجه فوري مانند ترافيک، شکار و امدادرساني دارد، استفاده ميشود. جذابيت نارنجي روشن هم به دليل برجستگي آن در زمينههاي طبيعي متداول مانند آسمان آبي يا جنگل سبز تيره است و هم به دلالتهاي نشانهاي آن نيز مربوط ميشود. به دليل نمادين بودن اين رنگ به عنوان رنگ «ايمني»، مي توان فرض کرد که نارنجي روشن تصميمگيري فوري را تشويق ميکند. يک دکمهي نارنجي بزرگ زماني بهترين حالت را دارد که مانند جليقهي ايمني شکارچي در جنگل خودنمايي ميکند: براي جلب توجه، بيشتر به شکل رنگهاي مکمل به کنتراست نياز دارد.
يک مدل طراحي رايج براي ايجاد تعادل در يک طرح رنگي، بهکارگيري قانون «10 - 30 - 60» است. در اينجا، قانون حکم ميکند که غالبترين رنگ شما بايد در 60? مواقع، رنگ ثانويهي شما در 30? مواقع و رنگ أکسان در 10? مواقع استفاده شود. به طور معمول، غالبترين رنگ بايد کمترين رنگ اشباع شده باقي بماند، در حالي که رنگ برجستهترين رنگ أکسان اشباع شدهي شما بايد براي مهمترين محتواي شما ذخيره شود. پشت اين استراتژي شهودي، ايدهاي نهفته است که اساساً با علم توجه بصري سازگار است. به بيان سادهتر، آنچه از نظر ديداري به آن جذب ميشويم، متکي بر مجموعههاي متقاطع ويژگيهاي فضايي متضاد است. رنگ «آکسان» که به ندرت استفاده ميشود، به دليل کم ياب بودن و همچنين ايجاد کنتراست ديداري، توجه بينايي را به خود جلب ميکند.
در جنگل، نه تجمل فضاي سفيد را مهياست و نه از هرج و مرج ديداري اطراف خود خلاصي داريم. وبسايتها اما متفاوتاند. فضاي سفيد براي جلب توجه کاربر به مناطق کليدي و ايجاد تعادل و هدايت جريان اطلاعات در يک صفحه بسيار مهم است.
البته، اين براي شما خبر تازهاي نيست: طراحي «مينيمال»، «صاف»، «ساده»، «منظم» به سرعت در حال تبديل شدن به استراتژي ايجاد صفحات وب با نرخ تبديل بالا و کاربردي است. با اين حال، افزودن فضاي سفيد به يک صفحهي وب به منظور جلب توجه بيشتر به يک عنصر کليدي، ميتواند کمي پيچيدهتر از آنچه فکر ميکنيد باشد. يک آگهي بزرگ، مانند چيزي که در زير مشاهده ميکنيد، ممکن است به نظر برسد که توجه ما را به سرعت جلب ميکند، اما همانطور که مشخص شده، در واقع تا حد زيادي ناديده گرفته ميشود. اين نشاندهندهي يک پيشبيني دقيق از آنچه کاربران به احتمال زياد در چند ثانيهي اول پس از فرود در صفحه مشاهده ميکنند (يا نميکنند) است. واضح است که نشان بزرگ «50? تخفيف همهچيز» در وسط صفحه نسبتا (و با شگفتي) توجه تعدا کمي از کاربران دريافت ميکند. متن سياه بسيار برجسته در انتهاي صفحه، در عين حال، گرماي بيشتري را به دليل نقطهي تضاد آن نسبت به بقيه صفحه دريافت ميکند.
به احتمال زياد، يک چهارچوب احساسي رنگي قبلا توسط رقباي شما در اکوسيستمي برندي که در آن کار ميکنيد ايجاد شده است. آيا به گروه ميپيونديد يا خلاف جهت شنا ميکنيد؟
خب بستگي دارد:
برخي از حوزههاي برندي سازگاري را انتخاب ميکنند:
تجارت الکترونيک فشن يک اکوسيستم وسيع است که با اين وجود تمايل دارد به يک طرح رنگي پايبند باشد. Chanel طرح سفيد و مشکي منوکروميکي که در همه جا حاضر است را در دههي 1920 وارد مد کرد و سايتهايي مانند Net-A-Porter، TopShop، American Apparel و Sales Gossip بر همين اساس از آن پيروي ميکننند.
در اين مورد، عمدتا از ترکيبهاي منوکروميک (با استفادهي مختصري از رنگهاي ديگر) مورد استفاده قرار ميگيرد تا کاربر بيدرنگ تشخيص دهد که به يک وبسايت فشن وارد شده است. به استفادهي استراتژيک Net-A-Porter از رنگ قرمز نگاه کنيد که چگونه توجه را به اقلام حراج شده جلب ميکند.
و برخي نه...
با اين حال، حوزههاي محصولي ديگر چندان سياه و سفيد نيستند. محصولات دوستدار محيط زيست ميتوانند رنگ سبز را به عنوان نماد رابطهي خود با مادر زمين انتخاب کننند، اما بيشتر به همان اندازه احتمال دارد که رنگهاي مکمل سبز (نارنجي) را براي ايجاد يک تغيير خوشآيند انتخاب کنند. انتخاب رنگ تنها بر اساس نمادشناسي رايج ولي محدود کننده است.
به همين ترتيب، کار روي خاکستري منوکروميک مانند صنعت مد به خوبي کار ميکند چرا که به راحتي تبديلپذير (اطلاعات مهم را ميتوان با استفاده از رنگهاي متفاوت منتقل کرد) است، اما ارتباط دادن يک برند با رنگي خاص به دلايل نمادين ممکن است منجر به کاهش توجه Bottom-up شود.
بار ديگر، کاربران قبل از پردازش اهميت عاطفي و فرهنگي رنگها، آنچه را که در صفحه برجسته است مشاهده خواهند کرد.
021 – 88 74 97 24
021 – 88 74 97 25
021 – 88 74 97 26
منبع: eyequant.com